چه ساده میگذری از کنار چشمانم
به دامنت منشیند غبار چشمانم
تو روشنایی این دیدگان غماری
بیا! تاب ر این شام تار چشمانم
کنار پنجره ها کنج خانه میمیرم
به سر اگر نرسد انتظار چشمانم
شراب عشق تو راسر کشیده ام تا ته
بیا به خود بنگر در خمار چشمانم
خدا کند که برای همیشه تاریخ
بماند عکس رخت یادگار چشمانم
عبذالمهدی